کارآفرینی (Entrepreneurship) به فرایند خلق ارزش جدید (مادی یا معنوی) از طریق یک تلاش متعهدانه با در نظر گرفتن ریسکهای ناشی از آن اطلاق میشود.
واژه کارآفرینی از کلمه فرانسوی “Entrepreneurs ” به معنای “متعهد شدن” نشات گرفته است. کارآفرینی اولین بار مورد توجه اقتصاددانان قرار گرفت و تمامی مکاتب اقتصادی از قرن ۱۶ میلادی تاکنون به نحوی کارآفرینی را در نظریههای اقتصادی خویش تشریح نمودهاند.
ماهیت کارآفرینی، در طی سال های گوناگون دستخوش تغییرات بسیاری قرار گرفته و اندیشمندان متعددی به آن پرداخته اند. از دیالکتیک های مرتبط با فرصت های عینی و ذهنی به عنوان محور کارآفرینی گرفته تا ایده کسب و کار جدید که دیویدسون مطرح می نماید.
شومپیتر در سال ۱۹۲۸ تعریف کارآفرینی را به صورت زیر مطرح کرد:
عصاره کارآفرینی در درک و بهره برداری از فرصتهاست.
البته شومپیتر به تدریج در سیاست هم ورود پیدا کرد و بعد از آن، تعریفهای بعدیاش کمی جنبهی کلانتر به خود گرفت. به عنوان مثال تاکید میکرد که کارآفرینان کسانی هستند که اقتصاد و سازمانها را زنده میکنند.
البته نگاه شومپیتر به کارآفرینی صرفاً در این تعریف خلاصه نمیشد. او ابعاد کارآفرینی را فراتر از مفهومِ فرصت جویی و فرصت پروری میدید. شومپیتر به رابطه بین کارآفرینی و نوآوری توجه ویژه داشت.
او پنج شیوه نوآوری را مد نظر داشت:
او چنان دقیق به ویژگیهای کارآفرینان و شیوههای عملکرد آنها میپردازد که امروزه در مقاله های کارآفرینی، گاهی به جای اصطلاح تعریف کارآفرینی توسط شومپیتر از اصطلاح کلیترِ کارآفرین شومپیتری استفاده میکنند تا تمام آنچه او مد نظر داشته حفظ شود و از قلم نیفتد.
با وجودی که کلمه کارآفرین و مفهوم کارآفرینی ساده و قابل درک به نظر میرسد، اما میتوان گفت که تعریف دقیقی از کارآفرین و کارآفرینی که مورد اتفاق نظر همگان باشد وجود ندارد. تعاریف کارآفرینی فراوانند و هر یک، بر جنبهای از فرایند کارآفرینی و ویژگی های فرد کارآفرین تأکید کردهاند.
البته به نظر میرسد صفتهای زیر، از جمله صفتهایی هستند که به کارآفرینها نسبت داده میشوند:
برای مطالعه بیشتر تعریف کارآفرین کیست؟ را دنبال کنید.
ویژگیهای خاصی که کارآفرینی را از اقدامات مشابه با آن متمایز میکند عبارتاند از:
کارآفرینی یک فعالیت اقتصادی است، زیرا با نیت ارزشآفرینی و کسب سود مالی و از طریق استفاده بهینه از منابع محدود، یک کسبوکار جدید راهاندازی و مدیریت میشود. بهعلاوه، از آنجایی که این ارزشآفرینی در میان فضای ناامن کسبوکار باید بهطور مستمر ادامه پیدا کند، لذا کارآفرینی بههیچعنوان فضای یکنواختی ندارد؛ بلکه پویا و پرتکاپو است.
کارآفرینی مستلزم جستجوی مستمر برای یافتن ایدههای تازه است. اساساً لازمه بقای کارآفرین، ارزیابی مستمر روندها و اقدامات فعلی با هدف بهینهسازی و استفاده از سیستمهای نوینی است که باعث پیشبرد هرچه بهتر اهداف کسبوکار میشوند. بهعبارتدیگر، کارآفرینی نیازمند تلاش مستمر در جهت بهبود و بهینهسازی است و این تلاش بدون خلاقیت و نوآوری ره بهجایی نخواهد برد.
منظور از پتانسیل سودآوری، احتمال بازگشت سرمایه یا کسب درآمد ناشی از اقدام مخاطرهآمیز کارآفرین در جهت تبدیل یک ایده جدید به یک کسبوکار واقعی است. ایدههای کارآفرین در غیاب پتانسیل سودآوری فقط در حد نظریه باقی خواهد ماند.
عصاره و جوهر کارآفرینی، تمایل به در آغوش کشیدن ریسکی است که ذاتاً در خلق و اجرای ایدههای جدید وجود دارد. ایدههای تازه همیشه با شک و تردید همراهاند و چهبسا نتیجه اجرای آنها مثبت نباشد، یا فوراً به ثمر نرسند؛ بنابراین کارآفرین برای چشیدن میوه زحمات خود باید صبور و ریسکپذیر باشد.
کارآفرینی نیز بهمانند هر اقدام هدفمند دیگری نیازمند طی کردن مراحل خاصی است که این مراحل را بهطور خلاصه میتوان به ترتیب زیر بیان کرد:
در این مرحله، کارآفرین با خلاقیت و ذهن بازی که نسبت به ایدهها و چالشهای جدید دارد وجود فرصتی را احساس کرده و بازار موجود برای آن را تصور میکند. درواقع، کارآفرین در این مرحله به دنبال نیازها، خواستهها، مشکلات و چالشهایی است که تابهحال به شکل مناسبی برآورده یا حل نشدهاند.
کارآفرین در این مرحله با هدف پیدا کردن روشهای تازه و نوآورانه برای حل مشکل یا ارضای نیاز موجود، با استفاده از تجربههای گذشته و خلاقیت خود ایده پردازی میکند. سپس از میان همه ایدههایی که شکل میگیرند، عملیترین و سودآورترین مورد بهعنوان بهترین ایده انتخاب میشود. در اینجا فرصتها و شرایط مختلف مورد بررسی قرار میگیرد و ارزش محصول یا سرویس مورد نظر، ریسک و امتیازات و فضای رقابت موجود ارزیابی میشود. در نهایت، یک چشمانداز جامع برای اجرایی کردن ایده مورد نظر شکل میگیرد.
کارآفرین در این مرحله به کمک یک بیزینس پلن (Business Plan یا برنامه کسبوکار) تلاش میکند تا نظر افراد حقیقی و حقوقی مناسب، ازجمله سرمایهگذاران، شرکای توانمند و مؤسسات مالی و اعتباری را جلب کند. در نهایت، یک گروه مقدماتی از افرادی که توانایی تبدیل چشمانداز به واقعیت را دارند، تشکیل میشود.
در این مرحله از کارآفرینی، منابع موردنیاز، ازجمله منابع مالی، اجرایی، نیروی انسانی و اطلاعات لازم تهیه و سازماندهی میشود.
پس از تأمین و سازماندهی منابع موردنیاز، نوبت به عملی کردن ایدهها و راهاندازی کسبوکار میرسد. طبیعتاً پیادهسازی موفقیتآمیز ایدهها به شوق و انگیزه و تلاش مضاعفی نیاز خواهد داشت.
نظارت، جرحوتعدیل و تطبیق با شرایط بازار ازجمله ضرورتهای انکارناپذیر کارآفرینی است. اجرای تغییرات موردنیاز مستلزم وجود منابع مالی و انعطافپذیری نیروی انسانی خواهد بود و باید از قبل مدنظر قرار داده شده باشد.
کارآفرینی را نیز میتوان با توجه به شاخصها و معیارهای مختلفی دستهبندی کرد. یکی از رایجترین و جامعترین گروهبندیهای انواع کارآفرینی بهاینترتیب است:
امروزه بیشتر کارآفرینان و استارتاپها را میتوان در گروه کسبوکارهای کوچک دستهبندی کرد. بهعنوان نمونه، 5.7 میلیون کسبوکار کوچک در ایالاتمتحده وجود دارد که معادل 99.7 درصد کل شرکتهای فعال در این کشور بوده و 50 درصد از شاغلین مشاغل غیردولتی در این کسبوکارها به کار مشغول هستند.
ازجمله کسبوکارهای کوچک میتوان به خواروبارفروشیها، آرایشگاهها، مشاوران، آژانسهای مسافرتی، فروشگاههای اینترنتی محلی، کارگاههای نجاری، مغازههای الکتریکی و مواردی از این قبیل اشاره کرد. کسبوکارهای کوچک معمولاً افراد محلی یا اعضای خانواده خود را به کار میگیرند و بسیاری از آنها سود چندانی به دست نمیآورند. تعریف آنها از موفقیت، کسب یک درآمد معمولی است، نه تسلط بر بازار یا رشد و توسعه تا تبدیلشدن به یک کسبوکار بزرگ. از آنجایی که این کسبوکارها نمیتوانند نظر سرمایهگذاران را به خود جلب کنند، لذا به سرمایه دوستان و خانواده یا وامهای بانکی متکی هستند.
استارتاپهای مقیاسپذیر (Scalable) یا به عبارت بهتر «گسترشپذیر» کسبوکارهایی هستند که بنیانگذارشان از همان روز اول میداند که چشماندازشان میتواند دنیا را تغییر بدهد و لذا بر روی رشد و توسعه کسبوکار تمرکز میکند. این نوع از کارآفرینی نظر سرمایهگذاران را جلب کرده و بهترین و خلاقترین کارکنان را جذب میکند. استارتاپهای مقیاسپذیر معمولاً در قطبهای نوآوری جهان (سیلیکون ولی، شانگهای، نیویورک، بانگالور و …) شکل میگیرند و درصد آنها زیاد نیست، اما به خاطر پتانسیل و بازده بالایی که دارند بیشترین سرمایه (و توجه) را به سمت خود جذب میکنند.
چرخه عمر شرکتهای بزرگ نامحدود نیست؛ به این معنی که رشد آنها به نوآوری مستمر و عرضه محصولات نوین و مدلهای جدید تولیدات فعلی بستگی دارد. تغییر در سلایق مشتریان، تغییر و تحول در فناوریها و قوانین، ظهور رقبای جدید و موارد مشابه میتواند این شرکتها را بیشتر تحت فشار قرار داده و آنها را به سمت تولید محصولات کاملاً جدید برای مشتریان جدید و برای عرضه در بازارهای جدید سوق بدهد. در این راستا، شرکتهای بزرگ به دنبال خرید شرکتهای خلاق و مبتکر میروند یا اینکه خودشان یک محصول تحولآفرین تولید میکنند (کارآفرینی درونسازمانی). جالب اینجاست که غالباً بزرگی شرکت اجرای برنامههای تحولآفرین را دشوارتر میکند.
کارآفرینان اجتماعی افراد مبتکری هستند که بر روی خلق محصولات و خدماتی تمرکز میکنند که نیازها و مشکلات اجتماعی را حل میکند؛ اما برخلاف استارتاپهای مقیاسپذیر، هدف آنها تبدیل کردن جهان به جای بهتری برای زندگی است، نه گرفتن سهمی از بازار یا سودآوری برای بنیانگذاران آن. کارآفرینی اجتماعی میتواند غیرانتفاعی، انتفاعی یا ترکیبی از این دو باشد.
دنیای دیجیتال و بهخصوص اینترنت بر همه ابعاد زندگی انسان سایه افکنده و طبیعتاً کارآفرینی هم از این تأثیر بینصیب نمانده است. درواقع، پتانسیل اینترنت برای کارآفرینی آنقدر زیاد بوده که نوع نسبتاً جدیدی از کارآفرینی موسوم به «کارآفرینی اینترنتی» نیز پدید آمده است. همانطور که از نام این نوع از کارآفرینی برمیآید، مبنای کارآفرینی اینترنتی یک «کسبوکار اینترنتی» است؛ بنابراین بزرگترین تفاوت بین کارآفرینی اینترنتی با اقسام دیگر کارآفرینی تمرکز کارآفرینی اینترنتی بر اینترنت برای کسب درآمد است؛ درحالیکه انواع دیگر کارآفرینی وب محور نیستند.
البته چنین تعریفی به این معنا نیست که کسبوکارهای سنتی به هر قیمتی از استفاده از اینترنت خودداری میکنند؛ بلکه عامل مهم، محوریت اینترنت در کارآفرینی و کسبوکار است. درواقع، امروزه آنقدر اینترنت با انواع مختلف کارآفرینی عجین شده که بهسختی میتوان از عبارت کارآفرینی «غیر اینترنتی» برای توصیف انواعی از کارآفرینی استفاده کرد که اینترنت محور نیستند.
بهعنوانمثال، حتی اگر کسبوکاری با محوریت فروش ترشی داشته باشید، باوجوداینکه یک کارآفرین اینترنتی محسوب نمیشوید، به کمک شبکههای اجتماعی مثل اینستاگرام یا با راهاندازی یک سایت اختصاصی میتوانید کسبوکار خود را تبلیغ و ترویج کنید. فرق عمدهای که بین کارآفرینی سنتی و اینترنتی وجود دارد این است که شما میتوانید در کارآفرینی اینترنتی با کمک ابزارهای آنلاین سئو نظیر گوگل آنالیتیکس کسبوکار خود را تحلیل کرده و بدانید که به کدام سمت میروید، چیزی که در کسبوکاری که در بستر اینترنت انجام نمیشود به راحتی امکان پذیر نیست.
یوزف شومپیتر فرایند کارآفرینی را «تخریب خلاق» مینامد. به عبارت دیگر ویژگی تعیینکننده در کارآفرینی همانا انجام کارهای جدید یا ابداع روشهای نوین در امور جاری است. ژورف شومپیتر که از او به عنوان پدر کارآفرینی یاد میکنند، واژه نوآوری را به کارآفرینی پیوند میدهد. به عبارت دیگر ویژگی تعیینکننده در کارآفرینی انجام کارهای جدید یا ابداع روشهای نوین در امور جاری میداند. از نظر او نوآوری در هر یک از زمینههای ذیل کارآفرینی محسوب میشود.
پیتر دراکر، پدر علم مدیریت، کارآفرین را کسی میداند که فعالیتی را با سرمایه اقتصادی خودش شروع میکند، ارزشها را تغییر میدهد و در محیط اطراف خود تحول ایجاد میکند و به سمت بهتر شدن میبرد.
نظر شما در مورد کارآفرینی چیست؟
آموزش و خدمات دیجیتال مارکتینگ...برچسب : کارآفرینی چیست, نویسنده : Elnaz marketingblog بازدید : 89 تاريخ : پنجشنبه 29 آبان 1399 ساعت: 16:22
کارآفرین یا آنترِپرِنواِر (Entrepreneur)، فردى مبتكر، اهل چالش، و همانند يك راننده است. او كسى است كه چيز جديدى خلق مينمايد. مثلا يك راهكار جديد، يك پروژه، يك تجارت يا يك شركت جديد. ممكن است كارآفرين خودش يك ايده پرداز نباشد ولى قطعا همان كسى است كه تصميم ميگيرد يك ايده را به واقعيت تبديل نمايد. او يك هدايت كننده است كه به جلو ميراند و افراد تيم را تشويق به همراهى ميكند.
کارآفرین کیست؟
كارآفرين كسى است كه در جايگاه راننده مينشيند لذا هم توان تغيير مسير را دارد و هم سرعت بخشيدن، آهسته رفتن و يا حتى پايان بخشيدن به آنچه كه خلق نموده است. يك عنصر بسيار با اهميت كه در مركز وجودى هر كارآفرين است، اشتياق است.
اشتياق انرژى لازم براى كارآفرين را فراهم مينمايد تا به حركت خود ادامه دهد و با چالشهاى مختلف دست و پنجه نرم كند.
“کارآفرینان چیزی جدید خلق مینمایند، چیزی متفاوت – آنها ارزشها را تغییر میدهند یا تبدیل میکنند.”
کارآفرین کسی است که میخواهد و میتواند یک ایده جدید یا یک ابتکار را به یک نوآوری موفق تبدیل نماید و با استفاده از نوآوری، منحنی احتمال تولید را به سطح بالاتری انتقال دهد.
“کارآفرین قادر است تا پتانسیل تجاری یک ابتکار را تشخیص دهد و سرمایه، استعداد و سایر منابعی که آن ابتکار را به یک نوآوری تجاری مناسب بدل میکند، سازماندهی نماید.” البته از نظر شومپیتر، کارآفرین کسی نیست که تحمل خطر میکند، زیرا این کار بر عهده سرمایه دار است.
شاید از خود بپرسید اصلا این کارآفرینی که میگویید، چی هست؟! برای مطالعه مقاله کارآفرینی چیست؟ را دنبال کنید.
انواع کارآفرینان
کارآفرینان را بر اساس تمایل به خلق ایدههای تازه میتوان به دستههای زیر تقسیم کرد:
• کارآفرینان خلاق: اینها افرادی هستند که توانایی خلق ایدههای نوآورانه، بهتر و اقتصادیتری را برای کسبوکار و مدیریت دارند. این کارآفرینان پیشگامان عرصه کسبوکار هستند و بیشترین تأثیر را بر رشد اقتصادی جامعه دارند.
• کارآفرینان مقلّد: اینها افرادی هستند که در جادهای که توسط کارآفرینان خلاق ایجادشده قدم میگذارند. معمولاً کارآفرینان مقلد به این دلیل از همتایان خلاق خود تقلید میکنند که فضای فعالیتشان اجازه خلاقیت و خلق ایدههای جدید را به آنها نمیدهد. معمولاً در کشورهایی که ساختار اقتصادی و سازمانی ضعیفی دارند بیشتر چنین کارآفرینانی را مشاهده میکنیم.
• کارآفرینان محتاط: این کارآفرینان افرادی هستند که در خلق و اجرای ایدههای جدید ابتکار عمل ندارند؛ بلکه به انتظار شرایط مناسب مینشینند؛ مگر اینکه متوجه خطری شوند که موجودیت کسبوکارشان را به خطر میاندازد.
کدام کشورها بستر مناسبی برای یک کارآفرین ایجاد مینمایند؟
رنکینگ بهترین کشورهای سال 2020، با مشارکت گروه BAV ، یکی از واحدهای شرکت ارتباطات مارکتینگ جهانی VMLY&R و همچنین مدرسه Wharton دانشگاه پنسیلوانیا، بر اساس مطالعه و بررسی بیش از 20.000 شهروند در جهان و در چهار منطقه برای ارزیابی مشاهدات در 73 کشور با در نظر گرفتن 75 معیار متفاوت تهیه گردید كه در واقع معيارهاى آناليز PEST ميباشد. جدول زیر که با بررسی این گزارش در سایت Usnews استخراج گردیده است، شامل رنکینگ کلی و نمره 10 آیتم مشوق کارآفرینان (از 1 تا 100) در 14 کشور است.
کشورهای آلمان، ژاپن و آمریکا بهترین بستر را در جهان برای کارآفرینان ایجاد مینمایند. در بین تمامی کشورها، آمریکا بالاترین میزان دسترسی به سرمایه را فراهم مینماید و ارتباط این کشور با سایر کشورهای جهان دارای بالاترین نمره (100) میباشد. هرچند که نحوه تجارت در این کشور نسبت به آلمان و ژاپن به مراتب از شفافیت کمتری برخوردار است و عدد 31/5 را به خود اختصاص داده است، لیکن در آلمان و ژاپن ، دسترسی به سرمایه پایینتر از آمریکاست. در هر سه کشور کارآفرینان به جمعیت تحصیل کرده و نیروی کار بسیار ماهر و خلاق دسترسی خواهند داشت و میتوانند در محیطی فعالیت کنند که در آن تخصص تکنولوژیک بسیار بالا و ساختار قانونی کاملا مناسب و کارآمد است.
با مقایسه چین و هند به عنوان پر جمعیت ترین کشورهای جهان، چین به مراتب شرایط بهتری برای کارآفرینان ایجاد مینماید. نقطه قوت این کشور برخورداری از 84% نیروی کار ماهر و تشویق 100% کارآفرینان است. نمره این کشور در برقراری ارتباط کارآمد با سایر کشورهای جهان، خلاقیت و ابتکار نیروی کار و تخصص تکنولوژیک بیش از 90 میباشد.
در خاور دور، دو کشور کره جنوبی و مالزی کاملا متفاوت ظاهر شده اند. هر چند که کره جنوبی زیر ساخت مناسبی برای تجارت فراهم نکرده و دسترسی به سرمایه در این کشور از نمره مناسبی برخوردار نیست، ولی این کشور موفق شده تا جمعیت تحصیل کرده و نیروی کار ماهر و بسیار خلاق تربیت نماید. بعلاوه، ساختار قانونی مناسبی برای کارآفرینان ایجاد نموده است.
امارات متحده عربی تلاش نموده تا شرایط بهتری نسبت به سایر کشورهای خاورمیانه برای کارآفرینان فراهم نماید و رتبه کارآفرینی را به 23 برساند اما متاسفانه در منطقه خاورمیانه هیچکدام از کشورها، بستر کاملا مناسبی برای کارآفرینان ایجاد نمینمایند. عدم وجود زیر ساخت مناسب، عدم دسترسی به نیروی کار ماهر و خلاق و عدم برخورداری از تخصص تکنولوژیک، از مهمترین نقاط ضعف این کشورهاست.
برای مطالعه ادامه مقاله به لینک زیر رجوع کنید:
https://aigitali.com/who-is-entrepreneur/
آموزش و خدمات دیجیتال مارکتینگ...برچسب : نویسنده : Elnaz marketingblog بازدید : 86 تاريخ : چهارشنبه 28 آبان 1399 ساعت: 18:00